بسم الله الرحمن الرحيم
به گمان بنده:
الف- شرط لازم- و نه کافي-، توليد علم ديني، رجوع به نصوص ديني است.
ب- فهم نصوص ديني، مستلزم آشنايي و تسلط بر ابزارهاي معرفتي خاصي، به خصوص روش شناسي پيچيدهي فهم اين متون، و ممارست در مطالعه اين متون است.
نتيجه: واقعا غالب قريب به اتفاق دانشگاهيان نمي توانند چيزي به نام علم ديني توليد کنند. زيرا امکانات معرفتي لازم براي توليد آن را ندارند.
السلام علي من اتبع الهدي
سيدعلي
سلام به جملگي
البته فيزيك هم شايد بيش از علوم انساني از مبادي كفرآميز گاليله و كپرنيك استنتاج شده است.
اينكه در دانشگاه چطور عمل مي شود، باز هم روشن است كه اساتيد غيرملحد هم در مقياس جهاني و هم در مقياس ايراني در ميان عالمان علوم انساني بيشتر از علوم طبيعي هستند.
همچنين اگر منابعي قديمي و جديد را مي شناسيد كه به حل ماجرا كمك مي كند، معرفي كنيد.
سلام
صحبت مقام رهبري تاكيد بر مبناي علوم غربي است كه بر پايه اومانيسم است و خدا در آن راه ندارد. في المثل روان شناسي را در نظر بگيريد يا تربيت و يا ... در همه اينها نوع انسان شناسي بسيار حايز اهميت است. در حاليكه در دانشگاههاي ما فقط حرفهاي ديگران را ترجمه و تكرار مي كنند و به اين علم مي گويند. لذا بحث ربا فرع اين مسئله است بحث كمي عميق تر است . دقت كنيد كه ممكن است گاهي هر دو شيوه به يك نتيجه منتج شود ولي شيوه تفاوت داشته باشد. جايگزين هم لازم نيست بسياري از حرفها زده شده است فقط بايد آنها را از ير خاك بيرون اوريم و يا شكوفا كنيم.