سلام مجدد، خواهشمندم از به كاربردن بيدقت كلمات و سفسطهها بكاهيم:
اولا اگر يك پزشك دزد شد، بايد به همه پزشكان تعميم دهيم؟ اگر «واي بر نمازگزاران» شد، بايد به همه تعميم دهيم يا فقط آنها كه عن صلاتهم ساهوناند؟ آن شعر عمل يك دسته معدود (كمتر از يك هزارم) از بچههاي بسيج را به چيزي تشبيه كرده بود، چه ربطي دارد به توهين به همه بسيجيان؟ اتفاقا بايد من و شما دامن بسيج را از اين كارها مبرا كنيم نه اينكه بخواهيم مدافع سيرتاپياز باشيم.
ثانيا در مباحث نظري بحث ولايت گفتم كه فصلالخطاب بودن در برابر دستور صريح رهبري يك چيز است و اعتقاد كامل به نظرات كوچك و بزرگ رهبري چيز ديگري. همه جريانها بايد اطاعت عملي داشته باشند از دستورها(دقت كنيد دستورها) هرچند در نظر اختلاف داشته باشند، رساندن مشورت يا نصيحت به ائمه مسلمين راه ديگري دارد كه با سرپيچي و آشوب تفاوت دارد. اين دقيقا نقطه انحراف ميرحسين بود.
ثالثا به خاطر ندارم نكتهاي عليه آقايان خاني و ميرعزيزي و احمدي و غيره گفته باشم. جناب عامري قدسالله نفسه هم اگر خود مراعات كنند ما دچار سهوالسان نميشويم.
اگر به نظر تاكنون شما نقدهاي ما به رئيسجمهور بيدليل بوده كه البته حرف خيلي عجيبي است، پس سخن كوتاه بايد والسلام.