• وبلاگ : بسم الله الرحمن الرحيم
  • يادداشت : بحث درباره ولايت پذيري
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيد احسان 

    با سلام و تبريك عيد، و پوزش از تاخير در پاسخ. جاي همه خالي چند روزي گرگان بودم و حسابي بارون خوردم براي همين فرصت ديدن نظرات رو نداشتم. چون خودم رو نظريه پرداز جامع و مانع در موضوع ولايت فقيه نمي دونم تنها برخي نكات در جواب رفقا به ذهنم مي رسه و بايد كمك كنيم تا بحث پخته‌تر شه:

    1. همانطور كه گفتم اگر خواست و دستور رهبري به صراحت رسيد، جاي اجتهاد در مقابل نص نيست در عمل بايد تبعيت كرد و باز هم مي‌گويم رفتار رئيس جمهور در ماجراي مشايي ولايت‌ناپذيري است. بنده گفتم مي‌توان در نظر، باور ديگري داشت. به همين علت گمان مي‌كنم ولايت پذيري از غير معصومي كه ماذون باشد بسيار اجر بيشتري از اجراي فرمان در زمان حضور امام معصوم دارد چون بصيرت و صبر بيشتري مي خواهد و شايد به همين دليل مقام شيعيان عصر غيبت بالاتر باشد (در تعبير روايات مانند كسي كه در خيمه مهدي عليه السلام است).
    2. درباره بند 4 و شان ولي فقيه، برخلاف طعني كه يكي از دوستان زده بود حقير در رفعت مقام ولي فقيه مختصري در سايتها منتشر كرده‌ام (حدود يك ماه قبل از انتخابات) و از اظهار ولايت پذيري غفلت ندارم. رهبر صرفا زعيم سياست نيست كاروانسالار شوون مختلف جامعه اسلامي است به سوي مقصدي متعالي تر از رفاه و توسعه. به همين خاطر گفتم كه در كليات و مسير بايد حتي‌الامكان به افق ديد ولي فقيه نزديك شد اما به هزار دليل، هيچ لزومي به تبعيت نظري در جزئيات، سليقه‌ها، مصاديق و روش‌ها نيست، يك دليل آن است كه چونان تبعيت محضي در نظر از غيرمعصوم، به معناي بستن مسير اصلاح اشتباهات غيرمعصوم است و چون بايد اين راه باز باشد، پس باور متفاوت، نه تنها مذموم نيست كه اگر مستدل باشد و به روش درستي به گوش رهبر برسد،‌ سازنده است. اين تبعيت مي‌شود فعال.
    3. با اين بيان تفاوت رهبر با فرمانده يا رئيس جمهور مشخص شد. هم منشا مشروعيت رهبر، هم وظيفه و مسئوليتش، هم اختياراتش و هم جنس رابطه‌اش با جامعه و رابطه جامعه متفاوت است. مساله ولي كه در دل خود حب و تولي دارد درباره هيچ زعيم سياسي و نظامي صادق نيست اما درباره كسي كه كاروانسالار جامعه به سوي الله است،‌ محبت قلبي هم معنا دارد. شور هم معنا دارد و فقط شعور نيست اما زنهار كه صرفا احساسي كردن ماجرا تالي فاسدهايي دارد كه ممكن است اساس تدبير عقلايي جامعه را خدشه‌دار كند و به يك تصوف كور منجر شود!
    4. همچنين گفتيم اگر رهبر از آن چارچوب در حال خروج بود يعني فقاهت و عدالت و تدبيرش زير سوال رفت،‌ ديگر ما را نسبتي با او نيست چون تمام وجاهتش منوط به راهبري در مسير كتاب و سنت و عقل است. دقت كنيد كه خداوند چگونه به پيامبر نازنينش نهيب مي‌زند كه اگر در وحي حرف بيربطي به ما نسبت ‌دهد،‌ با يد قدرت خود او را ميگيريم و رگ گردنش را مي‌زنيم (الحاقه 45 و 46).
    5. يعني ترازوي ما در نظر،‌ ولي فقيه نيست بلكه راهي است كه او بايد راهبرش باشد، پس معيارهاي اصيل عبارتند از: كتاب و سنت و عقل. شما به اين روزهاي خوبي كه آيت‌الله خامنه‌اي زمام امور را در دست دارد نگاه نكنيد،‌ فرض كنيد خداي ناكرده چند سال بعد فردي به ناحق در جايگاه رهبري نشيند، اگر تئوري ما تبعيت محض باشد يعني رضايت به ظلم. اما اگر فراتر از رهبري معيار داشته باشيم مي‌توانيم با متر كتاب و سنت و عقل او را نقد كنيم و حق را به صاحبش بازگردانيم. اگر امكان نقد و پاسخگويي را در نظريات ايده‌آليستي ولايت فقيه نفي كرديم،‌ در آن روزگار جز سكوت و رضايت به ظلم كاري از ما بر نمي‌آيد و حاشا كه از تشيع علوي چنين نظريه‌اي بيرون آيد!
    6. با اين مساله كه حتي‌الامكان نقد بايد از روشي كه كمترين خدشه را به جايگاه رهبري وارد كند، موافقم. نبايد همه چيز را بلند فرياد زد اما باز در اين نگاه منعي در موارد لزوم وجود ندارد يعني قبح ذاتي ندارد.
    + ابراهيم ميرعزيزي 
    سلام
    مدير وبلاگ در اين پست نويسنده مطلب يعني آقاي عامري است.
    جناب عامري عذر ميخوام از پست بيجا. لطفا حذف نماييد نظر غير مرتبت انتقال داده شد.
    پاسخ

    سلام اشكال نداره دفعه آخرت باشه!! مخلصيم
    + حامد حاجي حيدري 

    سلام به همگي

    مدير وبلاگ در اين پاسخ من نبودم.

    ضمناً از بابت ماجراي آقاي اسماعيل ميرعزيزي بسيار متاسفم. لعنت الله عليهم.

    + عليرضا 

    سلام شب بخير

    نه اشتباه نشه! اقايون م م و م ك از منتقدين دلسوز هستند بايد مهربان باشيم. باورتون نمي شه. عزيزان به مخالفين در زندان ها مي گيم چيز شد و ثابت هم نمي كنيم. عشقمون. اصلا براي چي امروز بريم روز قدس بايد بريم تجمع و هي انتقاد كنيم براي چي بريم نمازجمعه بخونيم وقتي مي شه در ميدان وليعصر هفت تير يا ازادي دور هم جمع شيم يا كتك بزنيم يا كتك بخوريم يا موتور اتيش بزنيم ديگه چه كاري نمازبخونيم. بريم انتقاد كنيم بگيم ما هم هستيم. خدايا اين ها را از ما و ما را از اونا نگير !!!

    پاسخ

    دوستان لطفا اگر نظري غير اين بحث دارند در پست جداگانه اي بگذارند تا اين بحث در مسير خودش پيش بره و حرف تو حرف نياد ممنون
    + ابراهيم ميرعزيزي 
    سلام
    خدمت دوستان عرض ميكنم كه براي نماز عيد از مسيرهاي بالا تردد نكنند مسيرهايي مثل ميدان هفت تير و ميدان وليعصر
    در راهپيمايي روز قدس هم به شدت درگيري شده و بضي از قافله هاي دوستان در كمين طرفداران موسوي به شدت كتك خوردند از جمله آقا اسماعيل كه سر و صورتشان از الطفا دوستان موسوي بي نصيب نمونده. موتور هم كه به درك عظما رفته.
    خلاصه از اين مسيرها پرهيز كنيد كه مشكلي ايجاد نشه.
    دوستان خبر ديگه ايي ندارند؟ ظاهرا ماشين جناب كروبي به شدت مورد حمله راهپيمايان قرار گرفته به طوري كه مجمبور شده چند نفرو مصدوم كنه و از غائله فرار كنه
    يكي از دوستان طلبه حوزه خاتم دو هفته پيش تحت پروژه ايي رفته بودند روسيه تعريف ميكردند كه هنگام رفتن به مزار شريف لنين در اتوبوس با شخصي صحبت ميكردند طرف پرسيده به كي راي دادي اين بنده خدا گفته به موسوي طرف گفته اوه پس حسابي با احمدي نژاد مخالفي.
    خلاصه بحث به جايي رسيده كه طرف روسي گفته ايران و خوب ميشناسه و از تاريخ عظميش خبر داره و پرسيده كه شما كه انقدر تاريخ عظمي داريد چرا انقدر مردمتونو راحت بخاطر اعتراض به نظام ميكشيد؟
    خلاصه اينكه بي آبرويي نبوده كه نصيب نظام نشده باشه .
    چه نكردند با آبروي ايران و نظام جنابان موسوي و كروبي(......)
    يا علي
    + حامد حاجي حيدري 

    سلام به همگي

    بعداً مي گم!

    پاسخ

    سلام عليكم منتظريم جناب حاجي حيدري
    + عليرضاخسروي 

    سلام وقت بخير طاعات قبول باشه زيارت دوستان مشهدي هم قبول باشه

    اگر همين طوري بحث خوب پيش بره به جاهاي خوبي خواهد رسيد بله متاسفانه ضربه به ولايت و شخص رهبري كه در اين انتخابات خيلي مدنظر ديگران بود تا حدودي نتيجه داده است خيلي هم خوب شد كه بحث ها از ايميل به اينحا امد چون ضرورتي هم نداشت كه در اونجا مطرح بشه.

    در ضمن القابي براي دوستان پيدا شده كه ياداوري انها خوب است:

    كرباسچي: لذيذ- خاندوزي: عزيز- پورنگ: شريف- خسروي: جان

    براي بقيه هم پيدا مي شه عجله نكنيد

    پاسخ

    سلام جان راجع به بحث نظري نداريد جان جان؟
    + احمدي 

    سلام

    به نظر مي رسه كاري كه دشمن در اين انتخابات در نظر گرفته بود (زير سوال بردن اصل نظام و ولايت فقيه) موفقيت آميز بوده. لذا بحث در زمينه ولايت فقيه و حدود و اختيارات آن را بايد بازخواني كرد و به شيوه جديد ارائه نمود.

    پاسخ

    ارائه بفرماييد لطفا!!!

    سلام عليكم

    جناب حاجي حيدري متوجه نشدم با چي موافيد؟

    در مورد بند چهارم هم علامه مصباح در تقريري از اثبات ولايت فقيه بيان مي دارد كه در زمان غيبت معصومين عقل حكم مي كند به سراغ كسي برويم كه از همه به معصومين نزديكتر باشد علما و عملا و چنين كسي را بايد كشف كرد ازاين رو چنين شخصي اشتباهاتش از همه افراد كمتر است لازم الاطاعه است

    + ابراهيم ميرعزيزي 
    آشفتگي متن رو به محدوديت زماني اي دي اس ال اينجانب ببخشيد.
    پاسخ

    بخشيديم!!
    + ابراهيم ميرعزيزي 
    سلام
    آقا مهدي از تدقيق شما استفاده كرديم.
    اين نكته كه بسياري از اصولگرايان رهبري را فقط در حد زعيم سياسي ميدانند بارها در جمع دوستان علي الخصوص در مشهد مطرح شد و اينكه اگر نگاه امام را بپذيريم يعني رهبري را جانشين رسول الله در تمام امور بدانيم و فقط اصول دين را از حيطه اختيارات وي خارج نماييم كما اينكه از حيطه اختيارات رسول الله هم خارج بود آيا نبايد اهميتي همچون اهميت رسول الله در نگاه مسلمين را به رهبري داشته باشيم به وي نيز داشته باشيم البته منظور عصمت رهبري نيست بلكه بحث در مورد اهميت نظر، عملكرد، توصيه، نگاه شخصي است كه در اين جايگاه است. و اگر نه آيا مضحك نيست كه اختيارات همان است اما اهميت جايگاه آن نيست و اصلا كدام عقل اين جانشيني را ميپذيرد؟
    البته اين نگاه زعامت سياسي ناظر به مطلب جناب خاندوزي نيست بلكه بحثي كلي بود كه مناسبتا مطرح شد.
    مطلب ديگر اين است كه چرا"اساسا در اين بعد هماهنگ کردن خود با موضع ولي فقيه لزوماممدوح و مطلوب نيست (دقت کنيد لزوما نيست اما در بسياري مواقع هست)".به نظر ميرسد كه اتفاقا و و لزوما همراهي در نظرات ولي فقيه بسيار ممدوح است چرا كه مگر جز اين است كه اين همراهي ولي فقيه را در انجام امورش تسهيل ميكند به عبارت ديگر اگر رهبري به يكي از چندين نفر از جمعي نظري مساعد دارد اين بدان معناست كه رهبري وي را با خود هماهنگ تر از بقيه ميداند بماند كه ميتواند جهات ديگري هم در آن انتصاب لحاظ شود كه لزومي به بيان نداشته باشد.
    مسئله دوم پيرامون ولايت پذيري فعال و عاقلانه (نه منفعل) است واضح نيست اين ولايت پذيري چگونه متصف به فعال مي شود آيا صرفا انتشار نظرات مخالف رهبري در جامعه ولايت پذيري را فعال و غير منفعل ميكند؟ با پذيرفتن اينكه انتقال انتقادات به رهبري وظيفه هر فردي است و تكليفي عيني است آيا اين انتقال با ارسال نظرات به صورت خصوصي حاصل نمي شود و اصلا انتقال مخالفت فردي با رهبري مثلا در جمعي 20 نفره بر سر سفره افطار چه كمكي به تصحيح عملكرد رهبري مي كند جز اينكه باعث تضعيف جايگاه رهبري ميشود؟

    مسئله سوم: " قطعا شيوه اظهار اختلاف ديدگاه با رهبري بايد اولا در قالب دستگاه ناظر يعني خبرگان باشد (هرچند خبرگان اكنون اين كاركرد را ندارد)" معلوم نشد اين مطلب از روي حدس و گمان است يا مستنداتي موجود است؟

    نكته ديگر اينكه چرا فكر ميكنيد "جمله معروفي که وقتي در تحليل به بن بست مي‏رسيم مي‏گوييم حتما رهبري اطلاعات يا مصلحت هايي دارند،‏ گاه (دقت کنيد گاه) مغلطه و اسباب فرار کردن از تکليف است." حال آنكه كاملا بديهي و واضح است 99 درصد اختلاف نظرها به دليل اختلاف سطح اطلاعات است و اين اختلاف سطح اطلاعات ناشي از سطح مدرك تحصيلي نيست كه بگوييم چون فلاني كارشناس است پس حتما اين انتقادش به رهبري وارد است بلكه ناشي از منابع اطلاعاتي ميداني است كما اينكه رهبري هم بارها فرمودند كه اطلاعاتشان از اوضاع كشور كاملا دقيق است و فراتر از اطلاعاتي كه به دست ما ميرسد. (نمونه اش در كتابچه ايي از خاطرات مسئولين از رهبري كه موسسه امام خميني قم چاپ نموده موجود است ) كما اينكه اگر اختلاف اطلاعات ناشي از سطح تحصيلات باشد افراد نظر كارشناس را به نظر رهبري ترجيح ميدهند نمونه اش را مثلا ميتوان اختلاف نظر فقهي مقام معظم رهبري با مرجع ديگر دانست اما در آنجا كه اطلاعات ميداني نياز است قطعا تا بحث رو در رو نباشد پذيرفتني نيست كما اينكه در انصراف دادن رهبري از جناب احمدي نژاد افراد مختلفي از جمله جناب ناطق نزد رهبري رفتند اما در بحث رو در رو نتواسنتند رهبري را قانع نمايند.

    و مطلب آخر اينكه شايد دليلي از نقل براي اصل اظهار نظر نمودن نباشد ولي عقل به آنچه جناب حاجي حيدري فرمودند كاملا معترف است كه اگر اين اظهار نظر كوچك ترين تضعيفي را متوجه رهبري نمايد نه تنها مضموم است بلكه شايد جزء محرمات نيز باشد و اين نيازي به نقل ندارد.


    + حامد حاجي حيدري 

    سلام به همگي

    موافقم.

    بند چهارم، بيشتر قابل تامل است.