سلام
آقا مهدي از تدقيق شما استفاده كرديم.
اين نكته كه بسياري از اصولگرايان رهبري را فقط در حد زعيم سياسي ميدانند بارها در جمع دوستان علي الخصوص در مشهد مطرح شد و اينكه اگر نگاه امام را بپذيريم يعني رهبري را جانشين رسول الله در تمام امور بدانيم و فقط اصول دين را از حيطه اختيارات وي خارج نماييم كما اينكه از حيطه اختيارات رسول الله هم خارج بود آيا نبايد اهميتي همچون اهميت رسول الله در نگاه مسلمين را به رهبري داشته باشيم به وي نيز داشته باشيم البته منظور عصمت رهبري نيست بلكه بحث در مورد اهميت نظر، عملكرد، توصيه، نگاه شخصي است كه در اين جايگاه است. و اگر نه آيا مضحك نيست كه اختيارات همان است اما اهميت جايگاه آن نيست و اصلا كدام عقل اين جانشيني را ميپذيرد؟
البته اين نگاه زعامت سياسي ناظر به مطلب جناب خاندوزي نيست بلكه بحثي كلي بود كه مناسبتا مطرح شد.
مطلب ديگر اين است كه چرا"اساسا در اين بعد هماهنگ کردن خود با موضع ولي فقيه لزوماممدوح و مطلوب نيست (دقت کنيد لزوما نيست اما در بسياري مواقع هست)".به نظر ميرسد كه اتفاقا و و لزوما همراهي در نظرات ولي فقيه بسيار ممدوح است چرا كه مگر جز اين است كه اين همراهي ولي فقيه را در انجام امورش تسهيل ميكند به عبارت ديگر اگر رهبري به يكي از چندين نفر از جمعي نظري مساعد دارد اين بدان معناست كه رهبري وي را با خود هماهنگ تر از بقيه ميداند بماند كه ميتواند جهات ديگري هم در آن انتصاب لحاظ شود كه لزومي به بيان نداشته باشد.
مسئله دوم پيرامون ولايت پذيري فعال و عاقلانه (نه منفعل) است واضح نيست اين ولايت پذيري چگونه متصف به فعال مي شود آيا صرفا انتشار نظرات مخالف رهبري در جامعه ولايت پذيري را فعال و غير منفعل ميكند؟ با پذيرفتن اينكه انتقال انتقادات به رهبري وظيفه هر فردي است و تكليفي عيني است آيا اين انتقال با ارسال نظرات به صورت خصوصي حاصل نمي شود و اصلا انتقال مخالفت فردي با رهبري مثلا در جمعي 20 نفره بر سر سفره افطار چه كمكي به تصحيح عملكرد رهبري مي كند جز اينكه باعث تضعيف جايگاه رهبري ميشود؟
مسئله سوم: " قطعا شيوه اظهار اختلاف ديدگاه با رهبري بايد اولا در قالب دستگاه ناظر يعني خبرگان باشد (هرچند خبرگان اكنون اين كاركرد را ندارد)" معلوم نشد اين مطلب از روي حدس و گمان است يا مستنداتي موجود است؟
نكته ديگر اينكه چرا فكر ميكنيد "جمله معروفي که وقتي در تحليل به بن بست ميرسيم ميگوييم حتما رهبري اطلاعات يا مصلحت هايي دارند، گاه (دقت کنيد گاه) مغلطه و اسباب فرار کردن از تکليف است." حال آنكه كاملا بديهي و واضح است 99 درصد اختلاف نظرها به دليل اختلاف سطح اطلاعات است و اين اختلاف سطح اطلاعات ناشي از سطح مدرك تحصيلي نيست كه بگوييم چون فلاني كارشناس است پس حتما اين انتقادش به رهبري وارد است بلكه ناشي از منابع اطلاعاتي ميداني است كما اينكه رهبري هم بارها فرمودند كه اطلاعاتشان از اوضاع كشور كاملا دقيق است و فراتر از اطلاعاتي كه به دست ما ميرسد. (نمونه اش در كتابچه ايي از خاطرات مسئولين از رهبري كه موسسه امام خميني قم چاپ نموده موجود است ) كما اينكه اگر اختلاف اطلاعات ناشي از سطح تحصيلات باشد افراد نظر كارشناس را به نظر رهبري ترجيح ميدهند نمونه اش را مثلا ميتوان اختلاف نظر فقهي مقام معظم رهبري با مرجع ديگر دانست اما در آنجا كه اطلاعات ميداني نياز است قطعا تا بحث رو در رو نباشد پذيرفتني نيست كما اينكه در انصراف دادن رهبري از جناب احمدي نژاد افراد مختلفي از جمله جناب ناطق نزد رهبري رفتند اما در بحث رو در رو نتواسنتند رهبري را قانع نمايند.
و مطلب آخر اينكه شايد دليلي از نقل براي اصل اظهار نظر نمودن نباشد ولي عقل به آنچه جناب حاجي حيدري فرمودند كاملا معترف است كه اگر اين اظهار نظر كوچك ترين تضعيفي را متوجه رهبري نمايد نه تنها مضموم است بلكه شايد جزء محرمات نيز باشد و اين نيازي به نقل ندارد.