بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، این شعر را در جایی دیدم گفتم با رفقا تقسیم کنم:
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده لیلا کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده ام درد می کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین
اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی کنی
حق می دهم که بنده دنیا کنی مرا
من سالهاست میوه خوبی نداده ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟
آقا برای تو نه برای خودم بد است
هر هفته در گناه تماشا کنی مرا
من گم شدم تو آینه ای گم نمی شوی
وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا