بسم الله الرحمن الرحیم
سلام در آستانه 22 بهمن مجددا همه جا صحبت از سیاست است اما بد نیست که مسائل مهم اداره مملکت را نیز فراموش نکنیم. به امید اینکه باز گفته نشود تاحال نقد کارشناسی به اقتصاد دولت را مطرح نکردهاید! برای اطلاع رفقا از مباحث بودجه سال 1389 هیچ متنی را گویاتر نیافتم: ادامه مطلب...
اخیرا ابوالفضل فاتح از مسئولان ستاد میرحسین مطلب مفصلی نوشته که خواندن برخی فرازهایش خالی از لطف نیست:
آنگاه که نادرشاه بر سریر قدرت نشست، در تصورش نمی گنجید که روزی کار به جایی خواهد رسید که دستور خواهد داد تا چشمان فرزندش را از حدقه بیرون آورند. روزی که امیر کبیر به صدر اعظمی برگزیده شد، در مخیله ناصر الدین شاه نبود که به دستور او امیر را به قتل خواهند رساند. تاریخ ما پر است از صحنه های حیرت انگیزی که سعایت پیشگان و تملق پیشگان دربار پدید آورده اند. ادامه مطلب...
سلام اگر رفقا شاکی نشوند که چرا تحلیلی که با خودت همسو نیست را مطرح میکنی، دعوت میکنم مصاحبه حسین بشیریه را در خصوص حوادث اخیر بخوانید. آقای حاجیحیدری که زکات علمشان را نمیدهند مجبوریم با این مهمیزها ایشان را وادار به حرفهای جامعهشناسی کنیم. فقط لطف کنید پرونده سیاسی و خانوادگی و غیره بشیریه را روی آب نریزید و بحث را از اصلش منحرف نکنید. اما دیدگاههای وی: ادامه مطلب...
سلام بر رفقا، ذی حجه شما پر از برکت و عیدهای حقیقی باد، حقیر را نیز یاد کنید
حتما شما هم تصاویر دلخراش قتل عام یمن را در سایتها دیدهاید، مدتی است دارم فکر می کنم ما، خودما و دولت ما، درباره نسل کشی شیعیان یمن چه باید بکنیم؟
وقتی عربستان علنا و به بهانه دو نظامی کشته شده در مرز یمن 150 موشک بر سر اینان می ریزد، وظیفه ما چیست؟ میدانم پیشتیبانی نظامی به صد دلیل مصلحت نیست اما ساکت نشستن دست کمی از همراهی با ظالم ندارد
مگر جهان اسلام فقط فلسطین و لبنان است؟ مگر اینان معتقدان به علی و فاطمه و حسین نیستند؟ مگر نشنیدهایم که یکی از ارکان عصر ظهور، قیام یمانی است؟
سلام، این شعر را در جایی دیدم گفتم با رفقا تقسیم کنم:
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده لیلا کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده ام درد می کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین
اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی کنی
حق می دهم که بنده دنیا کنی مرا
من سالهاست میوه خوبی نداده ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟
آقا برای تو نه برای خودم بد است
هر هفته در گناه تماشا کنی مرا
من گم شدم تو آینه ای گم نمی شوی
وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا