بسم الله الرحمن الرحیم
برای عده ای احمدی نژاد معیار حق و باطل شده است. این عده حق و باطل را با توجه به مواضع احمدی نژاد و مواضع دیگران تشخیص می دهند. به نظر شما منظور من از این افراد چه کسانی هستند؟ شاید تعجب کنید اگر بگویم منظور بنده از این گونه افراد برخی از اصلاح طلبان است. اینها هر چه به احمدی نژاد مربوط باشد را باطل و هر چه علیه او باشد را حق می دانند!!
بعنوان نمونه اگر روسیه اولین کشوری است که برای احمدی نژاد پیام تبریک می فرستد و با دولت او همکاری خوبی دارد در دایره باطل قرار میگیرد و باید فریاد کشید مرگ بر روسیه!! یا اگر احمدی نژاد هولوکاست را مطرح میکند و مشروعیت رژیم صهیونیستی را در افکار جهانی زیر سوال می برد باید شعار داد نه غزه نه لبنان... نمونه دیگر اینکه اگر کسی که ادعای مرجعیت دارد به احمدی نژاد فحش دهد حتی اگر او را حرام زاده بنامد به جای آنکه او را به اخلاق دعوت کنند از او حمایت می کنند و او را مجتهد واقعی!! می نامند! حتی به منتقدان چنین شخی می تازند و فریاد وا اسلاما سر میدهند که حرمت مرجعیت شیعه خدشه دار شده و روحانیت مورد هجمه قرار گرفته و یاران امام مورد تهاجم قرار قرا گرفته اند و این چنین مظلوم نمایی ها.. اما اگر مرجع تقلیدی به احمدی نژاد تبریک بگوید و از این آقایان انتقاد کند می شود استاد حوزه! (ن.گ. روزنامه اعتماد مورخ 26 مهر ص.1) و آقای کروبی حق دارد خطاب به ایشان نامه نوشته و به ایشان اهانت کند.
نامه کروبی به حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی را بایست در این راستا ارزیابی کرد. نامه ای که در غیاب محمد قوچانی مشخص نیست وظیفه نوشتن آن را چه کسی به عهده داشته است سرشار از توهین به ساحت یک مرجع تقلید انقلابی و پیرو خط امام و رهبری است که تنها به یک اظهار نظر سیاسی پرداخته است و مانند بسیاری از صاحب نظران دروغگویی کروبی در مورد کهریزک را مورد نقد قرار داده است و در موضعی دیگر اعلام کرده است با کسانی که علیه ولایت فقیه و نظام فعالیت کرده اند و با بیگانگان هم کاسه شده اند نمی توان طرح وحدت ملی ریخت. کروبی که در انتخابات اخیر پایگاه اجتماعی اش به خوبی روشن شد و بعد از آررای باطله مقام پنجم را به دست آورد با بیان مجدد ادعاهای واهی خود به این اظهار نظرها حمله برده است!! کروبی که در این نامه از آیت الله العظمی نوری همدانی وقیحانه خواستار رعایت انصاف شده است در مورد تخلفات انتخاباتی که ایشان از آنها مطلع نبوده است نوشته است «از طرف دیگر مجریان انتخابات نیز خود اعضای دولت آن نامزد معین و حامیانش بوده اند.» سخن عجیبی که باز نشان از این دارد کروبی با عصبانیت سفارش این نامه را داده است بگونه ای فراموش کرده است در همه انتخابات مجریان از وزارت کشور و دولت هستند!! اما نقطه مضحک این نامه آنجاست که کروبی می نویسد: «شما که از شاگردان حضرت امام (ره) و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، از پیشگامان انقلاب و از علما و مراجع عظام هستید، می دانید که این اظهارات تان یک نوع قضاوت محسوب می شود، آیا در شرع مقدس محمدی (ص)، در فقه امام صادق (ع) و در فتوای شخص شما می توان صرفاً با استماع یک طرف دعوی اینچنین قاطعانه حکم صادر کرد؟» این در حالیست که همه ادعاهای کروبی و هم کاسه های او صرفا بواسطه شنیده هایشان از دوستان بوده است و هیچ سند و مدرک برای ادعاهای خود ارائه نکرده اند. کروبی در آخر نامه خود اما باز هم قضاوتی همراه با توهین به ساحت این مرجع روا داشته و می گوید «آیا بهتر و به موازین شریعت مقدس اسلام نزدیک تر نبود که حضرتعالی اگر به عامه مردم دسترسی ندارید تا از آنان تحقیق بفرمایید، به عنوان یک مرجع دست کم ما سه نفر را به حضور می طلبیدید و سخنان ما را می شنیدید، سپس اظهار نظر عمومی می فرمودید، تا عامه مردم نگویند که برخی از علمای بزرگ نسبت به سرنوشت مردم مسلمان بی تفاوت شده اند؟» کروبی که گویا هم چون رفیق سبز خود دچار توهم شده است خود را به جای عامه مردم گذاشته است و از زبان آنها حکم داده است. و از این مرجع تقاضا میکند که کاش ما را به حضور می طلبیدید و حرفهای تکراری ما را می شنیدید!!
اما اینکه برخی اصولگرایان در توهین کروبی به ساحت مرجعیت سکوت کرده اند قابل توجیه نیست!
به عقیده علامه جوادی آملی علم اصول در مواردی هم اینک بر اساس نظمی منطقی تبویب نشده است و نیازمند اصلاح است.
ایشان در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی این گونه به تبویب این علم می پردازد:
شناخت حکم خدا از دو طریق است:
1-عقل 2- نقل
نقل یا قرآن است یا سنت.
سنت یا با خبر کشف می شود یا شهرت یا اجماع
خبر یا متواتر است یا واحد. خبر واحد هم یا مستفیض است یا غیر مستفیض.
شهرت یا فتوایی است یا روایی.
اجماع یا محصل است یا منقول.
عقل یا از مبانی تجریدی یا از مبانی تجربی یا از هر دو قیاس تشکیل می دهد.
ایشان آنگاه می افزایند: این تقسیم بندی ها گرچه همه مباحث علم اصول را پوشش ندهند (مثل اصول عملیه) اما دباره حجج و منبع فقه مبنای تبویب مناسبی را عرضه می کند.
علامه جوادی دلیل این نابسامانی در تبویب کنونی علم اصول را در این می دانند که به جای اینکه از منبع معرفت شناختی دین را موضوع علم اصول قرار دهند (یعنی عقل ونقل) حالات روانی مکلف (قطع و ظن) را محور قرار داده است. با این توصیفات ایشان معتقد است بحث از قطع قطاع را باید در فقه بحث کرد نه در اصول مانند شک شکاک.
برای مطالعه بیشتر ر.ک. منزلت عقل در هندسه معرفت دینی صص. 150 تا 158
دو شنبه شب حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی در برنامه گفتگوی ویژه خبری بدون توجه به سوالات مجری برنامه و موضوع گفتگو با کنایات فراوانی به دولت و رییس جمهور تاخت. وی که در ابتدای سخنانش وعده داد فقط بحث اخلاقی داشته باشد در پایان برنامه مستیقما از مشایی نام برد و نیز به نقد رییس جمهور پرداخت. مهمان دیگر این برنامه آیت الله حائری شیرازی بود که چون دیر به استودیو رسید چندان نتواست صحبت کرد و همان مقداری هم صحبت کرد با انتقاد سید مهدی طباطبایی مواجه شد. بعنوان نمونه هنگامی که حائری شیرازی از حق هسته ای ایران سخن گفت طباطبایی اظهار داشت انرژی هسته ای حق مسلم ماست اما مسکن و اشتغال و ازدواج هم حق مسلم هستند و اینها مهم تر هستند. طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش تلویحا به اغتشاشات پس از انتخابات اشاره کرد و با بیان مثالی گفت اگر بچه ای به مادرش بگوید مادر کیفم رو کجا بزارم مادر توجهی بهش نکنه دو سه بار که بگه توجهی نبینه کیفو یه گوشه پرت میکنه لذا این بی توجهی باعث اعتراض و خشونت میشه!!!
اما تامل بر انگیز ترین بخش سخنان طباطبایی آنجا بود که وی با اشاره به سکوت نخبگان و خواص در حوادث بعد از انتخابات با بیان روایتی از امیر المومنان گفت نخبگان بایستی سکوت کنند! اگر سکوت نکنند چه کار کنند؟ وقتی با کسی صحبت میکنی که صحبت را نمی فهمد باید سکوت کرد (نقلبه مضمون) این در حالی است که اولا مقام معظم رهبری در سخنانی سکوت برخی خواص را مورد انتقاد قرار دادند.
ثانیا بر خلاف سخن ایشان باید پرسید کدام نخبه ای علیه احمدی نژاد سکوت کرد؟ و اصولا چه چیز می توانستند بگویند که تا حالا نگفته اند؟ همین جناب طباطبایی این چندمین بار است که در برنامه ای زنده بر دولت می تازد و باز مدعی می شود ما سکوت کردیم و چیزی نمی گوییم!!!
ثالثا این سوال جدی است که چرا برخی نخبگان در برابر حملات فراوان بخ ولایت فقیه و نظا سکوت کردند؟ چرا در برابر هجمه ها علیه ولایت یک موضع کوچک نرگفتند اما از آن سو گاهی از معترضان دلجویی و طرفدری کردند؟
طباطبایی در بخشی از سخنانش گفت مشکل جامعه ما اینجاست که دین را از حوزه نمی گیرند و از اساتید دانشگاه میگیرند و بلافاصله پس از این سخن به احمدی نژاد و مشایی اشاره کرد و گفت مشایی در مورد چیزهایی که نمی داند حرف نزند. اما سوال من اینجاست چرا برخی که سریعا در برابر دولت موضع میگیرند و فریاد وااسلاما و وااماما سر می دهند در برابر شعارهای انحرافی روز قدس عکس العملی نشان نمی دهند؟ چرا به سوت و کف های نماز جمعه اعتراض نمی کنند؟ چرا به سخنان بی مورد کروبی انتقاد نمیکنند؟ طباطبایی حتی در بخشی از سخنانش از کروبی دفاع هم کرد و گفت وقتی کسی گزارشی می نویسد باید آن گزارش را پیگیری کرد نه اینکه به گزارش نویس حمله کرد و الا هیچ گزارش نوشتن تعطیل می شود!! وی البته گفت که گزارشها باید محرمانه باشد.
واقعا منظور از جو اخلاقی و فضای برادری که امام خامنه ای در خطبه نماز عید فطر این است؟ وقتی استاد اخلاق این گونه موضع میگیرد....
جناب دکتر خاندوزی در مطلبی پیرامون ولایت پذیری نظراتی را ارائه کرده بودند اینک بنده چند سوال و چند نکته تقدیم می دارم.
1- با توجه به آنجه نگاشته اید چرا بر احمدی نژاد در انتخاب مشایی خرده گرفتید؟؟ و با کنایه فرمودید رییس جمهور خجالت کشید به علمای قم بگوید خس و خاشاک مشایی رو معاون اول کرد؟ اگر می توان با ولایت فقیه مخالف بود (به همان معنایی که شما نوشته اید) پس به طریق اولی با مراجع تقلید هم می توان مخالف بود!! و ایرادی بر احمدی نژاد نیست و احتمالا این نوشته شما یعنی آن گفته را پس گرفته اید.
2- مثالی که در رابطه با هلال ماه شوال ذکر کردید صحیح نیست چون استهلال از شئون ولایی ولایت فقیه نیست مانند اینکه شخصی می داند فلان جا نجس است و خودش یقین کرده به این نجاست اینجا شان ولی و شارع نیست که اعلام کند این نجس نیست!
3- با این توصیفات شما باید پرسید التزام به ولایت فقیه کجا نمود پیدا می کند؟ در حکمها؟ در فتاوا؟ در کجا؟ چون در همه اینها غیر معصوم است. حال اگر مخالف بودیم مثلا بنده با حضور واعظ ظبسی بر آستان قدس مخالفم و دلایلی دارم نحوه بروزش چگونه باید باشد؟
4- با این توصیفات اصلا مقام ولایت به چه کار می آید؟ آیا شان او را در حد یک فرمانده و شاه تنزل نداده ایم؟ چون در هر کشوری یه نفر بالا سر همه هستند مثلا صدر اعظم! میشه نظرات او را قبول نداشت میشه باهاش مخالفت کرد ولی مجبوریم ازش اطاعت کنیم!! به نظر مقام ولایت فقیه از آن جهت که ولایت فقه بر جامعه است خیلی فراتر از این حرفهاست. یعنی آدمی که غیر معصوم است درست اما در میان افراد جامعه فردی است که به معصومین از همه نزدیکتر است (اثبات عقلی ولایت فقیه علامه مصباح را نگاه کنید)
5- در مورد نامه امام خامنه ای به حضرت امام راحل که در آخر نوشته بیان فرمودید آن طور که بنده از نزدیکان ایشان شنیدم قضیه این بوده است که ایشان شک داشته نظر امام واقعا این گونه باشد و می پنداشته برخی این را از قول امام جعل کرده اند لذا بیان میدارد که حتما باید حکم امام را ببینم و از انجا که به شدت با میرحسین مخالف بوده است تمایلی برای گفتگو با امام نیز نداشته است. بعلاوه بعدها ثابت شد که افرادی مثل محسن رضایی نزد امام رفته و گفته اند جنگ بدون میر حسین پیش نخواهد رفت و امام ان گونه جکم داده اند.
6- این سخنان را آیا در مورد حضرت امام خمینی هم بیان می دارید؟ یعنی ممکن است شخصی با امام مخالف بوده و همچنان در راه امام باشد؟؟
7- نظر شما در باره وصیت نامه امام چیست؟ آیا اینکه مجلس از وصیت نامه امام قانون وضع کند کار صحیحی است؟
1- خداوند فرمود: انا انزلناه فی لیله مبارکه (دخان/3) مبارک را علامه طباطبایی خیر کثیر معنا کرده است و می دانیم آن لیله مبارکه شب قدر است. لیله القدر خیر من الف شهر برخی الف را در این آیه به معنای کثرت می دانند یعنی قدر خیر کثیر است.
2- انا اعطیناک الکوثر یعنی ما به توی پیامبر کوثر عطا کردیم و مفسرین کوثر را خیر کثیر معنا کرده اند.
3- نقل شده پیامبر فرمود: من ادرک فاطمه فقد ادرک لیله القدر هر کس فاطمه را درک کند شب قدر را درک کرده است.
4- شب قدر خیر کثیر است و فاطمه هم خیر کثیر و درک فاطمه درک شب قدر است.
5- قرآن بر قلب پیامبر نازل شده است و منقول است پیامبر فرمود فاطمه قلبی و روحی التی بین جنبی فاطمه قلب و روح من در سینه من است.
6-امیر المومنین بنا بر نقلی فرمود انا کلام اللّه الناطق
7-از سخنان اهل بیت (علیهم السّلام) به خوبی بر می آید که اگر وجود مبارک امیر مؤمنان (ع) نبود ، برای فاطمه زهرا (س) همسری نبود.
8- در شب قدر حقیقت قرآن یعنی امیر المومنین به وجود حضرت زهرا نازل شد. شهادت امیر المومنین هم در ایام محتمل قدر است به فرمایش حضرت استاد حاج آقا تقوایی تناکح حقیقی علی و فاطمه در شب قدر رخ داده است!
9- رمضان مبارک است چون شب قدر دارد و شب قدر مبارک است چون نزول قرآن در آن رخ داده و قرآن مبارک (انعام/92) است چون کنه آن انسان کامل و وجه الله است و شاید راز اینکه در شب قدر دعای اللهم کن لولیک وارد شده است همین باشد!!